فدات شم چون خودم مادرم میدونم
اکثر رفتار مادرها از احساس ترس درونیشونه
میخوان بچشون رو همیشه محافطت کنن
و فکر میکنن بهترین راه اینه همیشه بچشون کنارشون باشه
اینطوری ذهنشون ارومه و فکر میکنن الان بچشون در امنیت کامله
هرچیزی این حس رو از مادرا بگیره ترس و استرس شدیدی رو تجربه میکنن
خیلی از مامانا برای اینکه بچشون فکر استقلال نداشته باشه
قدم اول رو با دعوا و دادو ... شروع میکنن
به امید اینکه بچشون کوتاه بیاد و دوباره برن به منطقه امن
اینو بدون خیلی دوست داره که نمیخواد تنها بری بیرون
فقط راهکارش اینه که بهش اطنینان بدی مشکلی پیش نمیاد
حس کنه بزرگ شدی قوی شدی و آسیب نمیبینی
اصلا باهاش دعوا نکن لج نکن بیشتر حالت دفاعی میگیره
یک مدت مدارا کن در عرض یک جلسه مادرت عوض نمیشه اما چند هفته زمان بده
باید شروع کنی توی خونه دختر عاقل باشی
اصلا لج و قهر نکن این پیام رو میرسونه که هنوز مثل نوجوونا هستی وبزرگ نشدی
منطقی رفتار کن
(ببخش طولانی شد)
مثلا از مسیر کوتاه شروع کن در حد سوپر سرکوچه رفتن
اگه به حجاب و اینا حساسه
این اوایل ببشتر مراعات کن و قبل رفتن بگو حواسم هست عشقم مراقب ماشینا هستم حواسم به کیفم هست موتور نزنه و ...
شاید از نطر شما مسایل مهمی نباشه ولی مادرتون هرروز به این مشکلات فکر میکنه
مامانا توی سرشون پر دغدغه هست
بعد کم کم مسیر طولانی تر برو و تایم بیستری بیرون باش
اگه یهو وسطش لج کرد گفت نمیخواد بری
شما لج نکن بدون که طرفیت ذهنیش تموم شده و نیاز به زمان داره
عاقلانه رفتار کن بگو باشه الان نمیرم یک وقت دیگه میرم
حرفم رو خلاصه کنم گلم
هر ادمی از یک چیری میترسه
باید ذره ذره با تریش رو به رو بشه
مادرتون از دوری شما میترسه
باید با ارامش و بدون استرس و هیجان کم کم مادرت رو با ترسش رو به رو کنی و کم کم مادرتون متوجه میشه که هم خودش و هم شما میتونین دور از هم طاقت بیارین
بیشتر عصبی شدنش هم احتمالا برای همین مسایله
من خودم ترس جدایی رو موقهی که دخترم رفت مهد حس کردم قابل توصیف نیست
منم عصبی شدم حتی تو خلوت گریه کردم
همیشه صحنه زمین خوردن و گریه کردن و ... بچم جلو چشمم بود
مادرهایی که بچشون میره سربازی همین طورن
خیلیا بروز نمیدن یا راحت تر کنار میان
بستگی به شخصیتشون تعداد بچه هاشون طرحواره هاشون داره
اما در کل شما فقط با ملایمت و اهسته برو جلو
حتی گاهی مسیر دور با خودش برو
دفعه بعد بگو از همون مسیر که باهم رفتیم میرم
گوشیم همیشه روشنه خواستی زنگ بزن و سعی کن کم کم از استرسش کم کنی
باز هم ببخش خیلی طولانی شد