نمیدونم شاید تقصیر خودمه شایدم ن
بابام ک دو ساله بد باهام رفتار میکنه با اینک دختری نبودم ک باعث خجالتش بشم ، دوس داره ک ازدواج کنم و برم فقط برای اینک ب چشم نون خور بهم نگا میکنه چن بارم ب روی خودم آورده، ۲۷ سالمه
خواستگار دارم اما دلم پیش یکیه ک باباش راضی نیست
برا این ب پاش موندم میمونم چون نمیخوام کنار یکی دیگ باشم اما قلبم ی جا دیگ باش
مامانمم ک خوبه اما بعضی وقتا اصصصلا درکم نمیکنه
تنهام خواهر برادرام همه متاهلن و ی شهر دیگ ان کلا خیلیی
احساس تنهایی میکنم