اینجا بنویسید شاید جمله شما یک نفر کمی آروم کرد
هروزم رنج
به هیچ کسی اعتماد نکنم
زندگی میگذره هیشکی کمکت نمیکنه فقدخودت و اراده خودت منتظرهیچ دستی نباش
بزرگترین درد تا حالا رفتن مادرم بود
بعدش زندگی نکردم.یاد گرفتم قدر آدمای خوب زندگیم بدونم
هیچ کس جز خودت دردتو دوا نمیکنه مگه همسر خوب داشته باشی که همراهت باشه و کمکت و آرامبخشت
قطع رابطه با ادمای سمی و حسود ونفهم و خدانشناس.
یاد گرفتم صبر داشته باشم هر غمی پایانی داره هر داغی سرد میشه و خدا هر چیزی که از دست داده باشم رو جبران میکنه و بالاخره آروم میگیرم
تو زندگیت با همه خوب باش ولی روی کسی حساب نکن و به هیچ کس اطمینان نکن دستت رو زانوی خودت باشه
قوی بودن صبر
اینکه خودمو بیشتر دوست داشته باشم
اینکه باید برای آرامش بیشتر به خدا نزدیکتر بشم
اینکه یاد خدا ،انجام دستوراتش ،حرف زدن باهاش و سپردن دل نگرانی‌هات به اون تنها راه تحمل این دنیاست
اینکه قویتر شدم ،رو خودم کار کردم تا انسان بهتری باشم
دیگه درس گرفتن سودی نداره در واقع پشیمونی سودی نداره اینکه عین درخت وایسادم با یه آدم روانی زندگی رو ادامه دادم کاش کاش قبل از بچه ها طلاق می‌گرفتم کاش اون لحظه از خدا نمی‌خواستم که باردار باشم که بخاطر بچه برگردم
الان یه گوشه از زندگیم وایسادم دارم نگاه میکنم کی تموم بشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز