عزیزم همکاربابام ۳۰ساله باهمن،شانسی تو یه جلسه باهم بودن بابام داشت باهاش درد دل میکرد رسیدن ب بحث بچه ها و پدرشوهرم فهمیده من ی بار طلاق گرفتم گفته اشکال نداره ما میاییم خاستگاری چ بهتر از دختره همکاره ۳۰سالم...خلاصه اومدن و بعد ۳جلسه بله رو گرفتن و دوباره عروسی گرفتن برام خداردشکرهم خانوادش هم خودش راضیم.