از وقتی گفتن جنگه گفتن حمله میکنن تن و بدنم مبارزه خدا شاهده تو شهر غریبم کسی ندارم اینجا فقط خودمم صبح تا شب تو خونه تنها هی میکن موشک میزنن جنگه کوفته زهرماره الان دراز کشیده بودم صدای وحشتناکی اومد که تو عمرم نشنیدم دقیقا بلندیش مثل موشک بود فقط عین برق پریدم گفتم یا خدا رحم کن که صدا تموم شد به والله کمرم داره میشکنه ازون موقع از درد قلبم تیر میکشه الهی خدا نگذره ازشون الهی الهی خدا نگذره خدایا خودت کمکون کن