سرماخوردم تو اتاقمم حوصله ندارم برم بیرون😐
اینا هم مثل اینکه اومدن شامم بمونن
الانم صداش میومد داشت با هیجان تعریف میکرد اره دیگه تارا وقتی دو سه ماهش بود خیلی عربده میزد(فرض کن نگفت گریه میگفت عربده) و میخواستم ار پنجره پرتش کنم پایین ، باباش و داداشش نزاشتن😐💔💔💔
قبل اینم داشت میگفت اره الان سرماخورده نمیره دکتر از بچگی هم همین بود باید بزور میبردیم دکتر داروهم که نمیخورد و فلان😐💔💔💔
اخرشم میگه پدرمو دراورد اینقد اذیتم کرد
هعی💔ای لاویو مام💔🚶♀️
😂😂ببخشید
😂😂😂😂
🤣🤣
😂😂😂😂
اینکه خوبه یه بار یه زنی تعریف میکرد یچش تو ماشین جیغ میزده اینم بچرو پرت کرده بیرون
انشالله تا آخر شب که می‌مونن مامانت عابرو برات نمیزاره 🤣🤣
ما مهمون داریم مامانم همه دیوونه بازی های من از بچگیم یادش میاد
کلا من سوژه خنده ی فامیلامون شدم😐
یکم دیگه از جیش و پیپی هاتم تعریف میکنه 😁
😂بعدمن از بچگی یادمه دکترنمیبردن منو باید بزور وادار میکردم ببرن الانم نمیبرن دکتر😕
اگر شوهرم پول باشه میاد میبره نباشه باید بمیرم
ببین چقدر این چند روز حرصش دادی که جلوی جاری آمپر چسبونده
بعدا پشیمون میشه
