2777
2789

شوهرم اومد مدارک وسنداشو برد طلاهامم گرف قهریم باهم ولی من خونمونم پیش بچه هام اون جای باغ نگهبانی میده بهم اعتماد نداره امروزم دیدم تعقیبم میکرد رفتم مدرسه دنبال پسرم ادم حساس وبددل وقتی میاد جدیدا وقتی میاد خونه چک میکنه شیو کردم یانه گاهی گوشیمم چک میکنه همش چیزایی که داده میگیره موقع دعوا تهدیدم میکنه همش ک پیج کاریم پاک میکنه شده من ۲روز گوشی نداشتم گرفته ازم موقع دعوا الانم نگرف چون واسه مدرسه پسرم لازمه انتظاراش زیاده ازم میخاد من ۱۰۰باشم هرجور که اون میخاد باشم وقتی میاد خونه بچه ها جواب سوال میکنه ببنه خونه کسی اومده حس میکنم نرمال نیس کاریم نکردم بهم شک کنه فقط ازش سرد شدم بخاطر اخلاقاش وحالم دیگه باهاش خوب نیس خیلی وقته...رفتم مشاور گف کمی افسردگی داری فقط دارم به خودم وبچه هام فکرمیکنم ودیگه ذره ای اون برام مهم نیس زندگی بهم سخت کرده مشاورم نمیاد....واقعا درموندم نه میتونم کنار بیام نه میتونم ول کنم برم نه توان مالی دارم نه میتونم بچه هام تنها بزارم چون اون نمیدشون بهم....واقعا به معجزه نیاز دارم استقفرالله دوس دارم بمیره از ته دلم میخام

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



وقتی میگی راهی نداری پس باید باهاش صمیمی بشی تابهت اعتماد کنه تنها راهت همینه سخته ولی اینجوری کمتر ...

ینی ۱۰ سال نتونسته بهم اعتماد کنه؟خودش همیشه میگه خیالم ازت راحته پس این رفتارا واسه چیه

بعد دوتا بچه تازه میخاد اعتماد کنه؟اگر کاری میخاستم بکنم نمیتونستم توی این ۱۰سال بکنم من بهم برخورده دلم شکسته که به ظاهر فقط اعتماده اما تعقیبم میکنه

در مورد حسهات باهاش صحبت کن بهش اطمینان بده بگو میتونی چک کنی ولی من اذیت میشم .نمی‌خواد شماروازدست بده .باهاش بساز بیمارهست وقتی نمیتونی طلاق بگیری باید صمیمی بشی باهاش .بابدخلقی بدتر میشه وخودت آسیب میبینی زبان بگیر سایت داشته باش .زیاد باهاش صحبت کن حسهات روبگو بهش 

مشکل ازشمانیست ایشون بیمارهستند راهی جزسازش نداری

پس چرا وقتی میپرسم دعوا میگیره که تو فکرت خرابهههه

من امروز مطمئنم تعقیبم میکرده چون تا رسیدم خونه اومد خونه اصلا یه حسی میگف این امروز میاد تعقیبت کنه مطمئن بودم با خودم گفتم اگر بعد من بیاد سریع ینی حسم درست بوده که شد

در مورد حسهات باهاش صحبت کن بهش اطمینان بده بگو میتونی چک کنی ولی من اذیت میشم .نمی‌خواد شماروازدست ...

گفتم خیلی حرف زدم اما بی فایدس میگه تو برداشتت غلطه اما خوب پس معنی اینکاراش چیه منو گیج کرده

حتی اگه میدونید تعقیب کرده بهش نگو بزار اینجوری آروم بشه به روی خودت نیار

من چون حس کردم میاد تعقیبم محجبه پوشیدم چون روی لباس هم حساسه مثلا وقتی قهر باشیم نمیزاره لباسی که میخام بپوشم و به بهونه اون دعوا راه میندازه منم گفتم بهونه دستش ندم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز