باورش این بود که عشق باید یکباره، با درخششهای بسیار و تکانههای شدید از راه برسد، توفانی آسمانی که به زندگی هجوم بیاورد، زیر و رویش کند، اراده آدمها را مثل شاخ و برگ بکند و دل را یکپارچه ببرد و به ورطه بیندازد. نمیدانست که وقتی ناودانها گرفته باشد باران روی بام خانهها دریاچهها به وجود میآورد.
مادام بوواری
فلوبر
ترجمهی مهدی سحابی