من ۱۴ روزه که سزارین کردم.۱۲روز مادرم پیشم بود تو این فاصله حالم خیلی بده بود بخاطر بی حسی.مادرم رفت پدر شوهر و مادر شوهرم اومدن.موقعی مامانم میخواست بره اشکام بی اختیار سرازیر میشد.بعد دیگه اوکی شدم.
فکر کنم افسردگی زایمان گرفتم کلا الکی الکی اشکام سرازیر میشه.
چند روز دخترم موقع جیش کردن دست و پا میزنه و جیغ میکشه و گریه میکنه شدید. من این صحنه رو که میبینم واقعاً دلم ریش ریش میشه و گریم میگیره. امروز همینجوری شد دوباره من یه کوچولو گریه کردم تنها بودم،یهویی شوهرم رسید دید،بعد با عصبانیت گفت که دیوانه دور خودم جمع کردم. بعد رفت به مامانش گفت که من دلم برای مادرم تنگ شده و دارم گریه میکنم. مادرش هم پیاز داغشو زیاد کرد و گفت آره این نه صبحونه میخوره نه چیزی میخوره و چیزهای دیگه پس بگو چشه و اینا. در حالی که من صبحانه یه تخم مرغ خورده بودم کاپوچینو و پسته.کلاً بیشتر از این چیزی هم نمیخورم حالت عادی.
دیگه نشستن ۳تایی پشت سرم کلی پچ پچ کردن.مادرشوهرم هم گفت من فردا صبح میرم
الان من چطور رفتار کنم؟