فکر کنم دیگه همه چی خدا بخواد جدیه
خود پسره هم توی جلسه ی اول گفتن در مورد توقعات و اینا دفعه ی بعد میخوان با من حرف بزنن
به نظرتون اگه من بگم عروسی گرفتن رو دوست ندارم به جاش بریم سفر بهتر نیست؟
یا اینکه من نمیتونم دور از خانواده ام باشم
خواهرم اینقدر برام توضیح داده که از الان سخت بگیر برای خرج کردن اینا ولی انگار اصلا نمیتونم بگم
به نظرتون چی بهش بگم؟
چرا عروسی دوست نداری 😭😭😭
هر چی دوست داری خودت رو بگو
اگر عروسی دوست نداری بگو
والا سفر از عروسی بهتره
اگه مسافرت میبرد حتما تاکید کن
من خودم عاشق سفرم
فامیل ما کلا صد نفری میان میخورن و تهش اینقدر کم کادو میدن یه چی میگم یه چی می‌شنوین
فقط بهت بگم از الان هرجور رفتار کردی تااخرش همینه
اگه به خودت نگاه کردی و چیزی که دلت خواست تااخرش اونم بهت اهمیت میده
اگه نه به فکر اون بودی و دلسوزی و ...تااخرشم باید پا روی دلت بزاری
برای مرد جماعت دل نسوزون هرچی بی رحم تر عزیز تر
میتونی لباس عروس بپوشی و بری آتلیه که حسرت لباس عروس به دلت نمونه و بعدش یه مسافرت توپ بری. در ضمن کاری که خودت فکر میکنی درسته رو انجام بده فردا یه مشکلی پیش بیاد همین خواهرت میگه به من چه من فقط نظرمو گفتم
اره بگو
هر چی خودت صلاح میدونی
من خودم عروسی میگیرم ولی جمع و جور ک حسرتش نمونه تو دلم
عروسیای اروپایی رو دیدی؟
کلا سرجمع به زور ۳۰ نفر میشه
خانواده های دوطرف+ اگر دوست های صمیمی داری چ شما چ اقای همسر+ اگر تو فامیل کس خاصی باشه ک دوستش داشته باشی
