وقتی 16سالم بود خیالپردازی رو با اهنگ گوش دادم 😅
با هر اهنگ ی زندگی خیالی برا خودم میساختم
کم کم معتادش شدم و ارتباطم سال به سال با واقعیت قطع شد و من همش در حال رویابافی بودم 😔
کم کم تو رفتارم مشخص شد با ادمایی که تصور میکردم حرف میزدم
حالا خیلی بعد شده هزار تا تخیل تو در تو دارم وقتی هم نخوام ذهنم رویا میبافه
یهو میبینم دارم با ادمای تخیلی حرف می زنم و میگم و میخندم و فحش میدم و
نصیحت میکنم
وقتی هم بیرون میام از رویا تا میام درس بخونم هی فک می کنم همون ادما دارن
نگام میکنن و حواسشون به من هست
مدام سعی میکنم بهتر باشم از نظرشون
بعد به خودم میگم اع راحت باش اینجا هیچکس نیست.