همسرم رو‌ازاد‌گزاشتم چون بهش اعتماد صد دارم
در هفته یکی دو بار دوستاشو‌میبینه
ماهی یکی دو شب تفریح میرن
بعضی شبام میمونن
حالا داره به هفته میبرشون شمال دوستاش مجردن و باشخصیت
مخالفت کردم گفت حق منه و نیاز دارم توام برو
یه ساله ازدواج‌کردیم
خب خودت از اول بهش ازادی دادی پرو شده...
مرد باید از همون اول قلاده هاش بندازی
ببین اگ میگفت حق منه ولی تو نرو حق داشتی جررش بدی ولی وقتی میگع تو هم برو خب شمام با دوستات برو سفر اما باهمدیگه هم سفر برید
دیگه اعتماد داری خرابش نکن ،واقعا آدم درستیه خفه گی بهش دست بده زندگی از شادی میفته
خب برو بگرد ازش پول بگیر با دوستات یا خانواده جایی ک دوست داری برو
مشکلی که من همیشه با شوهرم داشتم ،دعوا مبکردم که چرا میری و اون به حرفم گوش نمیداد و کار خودشو می کرد .
حالا میگم چرا من اون موقع غصه میخوردم در صورتی که بهتر بود ازش پول میگرفتم برا خودم میرفتم خرید ،سینما .
بعد بیست سال از ازدواجمون یه کم رفیق بازیش را کمتر کرده
چرا مخالفت کردی محدودش نکن
نمیدونم والا حالا که تعریف میکنی یه جوریه با یه مشاور حرف بزن
خودت آزادش گذاشتیش و الان هم آزادی بیشتری میخواد . سعی کن کم کم جمع و جورش کنی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز