انوقت من عقد که بودم
نمیدونم کدوم از خدا بیخبری یه بسته کاندوم سالم انداخته بود دم در حیاطمون .مامانم فک کرده بود مال منه 😐😐
ساعت ۷ صبح اومد بالا سرم شروع کرد به هوار زدن
که این اگه مال تو باشه شیرموحلالت نمیکنم😒😒
تا ظهر هرچی فحش بلد بود بهم گفت😢😢
انقدر قسم و آیه تا دست از سرم برداشت
آخرم فک کنم باور نکرد مال من نیس😥😥
همش میگفت اگه بعد عروسی باکره نباشی با جارو از خونه بیرونت میکنن😠😠😠😠😠