کارش راه دوره مثلا ۴۰ روز نیست ۲ هفته خونست
اون مدت که سرکارشه و همش باتماس درارتباطیم رابطش باهام خوبه همش عشقم عزیزم میکنه
ولی وقتی میاد خونه یه سره یاتوگوشیشه یاتلویزیون محبتی به اون صورت نشونم نمیده تازه بادخترم دوتایی میشینن منو مسخره میکنن. دعواهم میکنیم ولی خوب همش من دادوهوار راه میندازم اون هیچی نمیگه قهرم باشیم بخواد بره سرکارش انقدرزنگ میزنه تا آشتی کنم.
به نظرتون چرا اینطوریه خودم که احساس میکنم دوسم نداره وازیه طرف هم خودش حس عذاب وجدان میگیره
برداشت شما چیه