دوستان من مادرشوهرم فوت شده و الان ۴ساله من ناهارشام پدرشوهرم وخواهرشوهرمو میزارم خواهرشوهرپ یه دختر ۲۱سالس پشت کنکوره و درسو بهانه کرده و عملا دست به سیاه سفید نمیزنه...
وقتی شوهرم میبینه خسته شدم یجوری طلبکارانه رفتار میکنه نگم براتون مجبورم میکنم یک روز درمیان برم خونشون
خیلی عذابم میده جوریکه واقعا به طلاق فکر میکنم و برنامه میریزم یکسال اولم که مادرش مرد منو برد پیش پدرشوهرمینا زندگی کردم فقط برای آب دادن به گلام میومدم 😔😔
همسرت خودشو زده ب نفهمی
واسه پدرشوهرت زن بگیرین
خدایی سخته
شما دیگه زیادی رو دادی اونم به شوهرت ،،،
دوبار نکنی میخواد چیکار کنه؟؟؟
ولی اگه در حد غذا پختن هست ،،،حالا چه برای دو نفر چه چهار نفر چه فرقی برای شما میکنه ؟؟؟دو بشقاب ساله تر
واقعا خدا هزار در دنیا صدهزار در آخرت بهت بده
ب عنوان ی عروس حتی ی روزم مسئولیت گردن نمی‌گیرم چ برسه این همه مدت
من موندم اینا چطوری پسرهای به این خوبی و وفاداری تربیت میکنن.اونوقت داداش من طبقه بالا خونه مامانمه اگه ۶ ماه دعوتش نکنه مامانم زنش نمیاد یه سر بزنه.والا اینم شانس مایه😐😐
بقران قسم زن داداش منم همینه
تازه یه چیز دیگه بگم شاخ دربیاری
بهش غذا میدن بالا گهگاهی،،،،،ظرف هارو می‌زاره همینجور روی راه پله
اون اگه شوهر من بود صدتا بارم میکرد ،،،،که آره برو ظرف هارو بده بهشون تشکر هم کن
همینجوری گذاشتی سر پله ،،،،مگه رستورانه
نتیجه میگیریم ،دعا کنیم مادرشوهر مون نمیره ،که کارهاش گردنمون میوفته ببخشید اسی ،خارج از شوخی ،یه کم تحمل کن .نهایت دوسال دیگه خواهرشوهرت ازدواج کنه و پدرشوهرتم اگه سرحال که زن میگیره . یکی دو بار غذای بدمزه درست کن ،میگن نیاین دیگه ،خودمون یه چیز میخوریم
