رفته بودیم بیرون یه دوری بزنیم من یه دفعه اخبار لبنان و خوندم دیدم به بیروت حمله کردن ناراحت و نگران شدم،بعد رفتم تو خودم بهم گفت چیه منم جلو بچه نمیخواستم حرف بزنم سربسته گفتم دلیلش و ،کلی سرمدغرغر کرد که تو ملاحظه نداری،که چی ما چیکار داریم و برو تو اتاق ما نبینیم ناراحتی و از این نصیحتا