دیگه خسته شدم برادرم بیخودی با من سر لج افتاده مدام داره اذیتم می کنه مثل بچه ها بر خورد می کنه مامانم طرفدارشه
همین چند دقیقه پیش فقط دو تا سه تا شماره تلویزیون را زیاد کردم همچین مثل وحشی ها با من برخورد کرد 😢😢
همش از کار های من ایراد میگیره و دخالت می کنه اما اگر یه چیزی بهش بگم یه دعوای حسابی راه می ندازه یه حرف هایی به من میزنه که دلم میشکنه الان چند ماهی میشه این طوریه
با هاش قهر کردم محلش ندادم باز هم داره اذیتم می کنه ول کن نیست من زیاد تمرکز ندارم تو جاهای شلوغ خودش توی این مورد بد تر از منه وقتی دارم مطالعه می کنم یا نماز می خونم یا می خواهم بخوابم به یه مکانی که سر و صدا کمتر باشه احتیاج دارم اما اون دیونه شده مدام با اسپیکر صدای بلند داره اهنگ گوش میده شما باشین میتونین با صدای بلند اهنگ نماز بخونین من حالا چی کار کنم