2777
2789
عنوان

مهاجرت به بندرعباس😭😭

393 بازدید | 17 پست

مهاجرت کردم بندرعباس 

شب و روز گریه میکنم دلم میخاد برگردم شهر خودم 

کسایی مهاجرت کردید شهر دیگه .تو رو خدا بگید 

چند وقت بعد عادت کردید!😭😭😭😭

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اوففف خیلی سخته من ۷ ساله از تهران اومدم کرج هنوز عادت نکردم انگار روی میخ نشستم

هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و....  شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه.                                      ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔                

غربت سخته در کل 

ولی من معتقدم توش موفقیت هست 

عادت میکنی اول هاش سخته 

یکی از ویژگی های انسان اینه ک زود عادت میکنه ب محیط 

تحمل کنید اولش سخته ..

میشه برا سلامتیم یه صلوات بفرستی؟🙏🙏

اینم ی تجربه است 

اختیاری یا اجباری 

بپذیر و ب جای گریه زاری راهی برای گذران بهتر زندگی پیدا کن

بالخره باز برمیگردی

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم                       ایام ب کامتون سلامتی همراهتون  لبخند رو لباتون  حل بشه مشکلاتون   برسین ب ارزوهاتون  
اوففف خیلی سخته من ۷ ساله از تهران اومدم کرج هنوز عادت نکردم انگار روی میخ نشستم

😂😂😂 قاعدتاً باید تراژدیک می‌بود منتهی من خندم گرفت چون نشستنت رو میخ تو ذهنم به تصویر کشیده شد

ᓘـُنُڪ آטּ قُمـــار بازے ڪِــہ بِباᓘـت آنچِـہ بوבش
😂😂😂 قاعدتاً باید تراژدیک می‌بود منتهی من خندم گرفت چون نشستنت رو میخ تو ذهنم به تصویر کشیده شد

الله و اکبر همدردی کن نه خنده😒😒😂😂😂

هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و....  شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه.                                      ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔                
2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز