دیشب دیر وقت ب نامزدم پیام دادم بیداری واجبه ج بده و کلی حرف دیگه دیدم ن جواب نیومد خواب بودش
صبح تا 12 صبر کردم دیدم هنوزم جواب نیومد زنگ زدم دیدم خیلی وقته بیدار شده هیچ نپرسید ک اون پیاما چی بود کار واجب چی بود بعدش گفت دارم میام پیشت تا ی ساعت نیومد بعد زنگ زدم نمیای گفت مریضم گفتم ت استراخت کن من میرم ی سر پیش دوستم کارم دارم بیام رفتم بعدش صبح که پریود شده بودم بهش هم گفتم اهمیتی نداد ب خدا خیلی یهو حالم بد شد درد داشتم
زنگ زدم بیا ببر منو نیومد گفت با چی بیام ؟ باشه گذشتیم گفتم بیا خونه ما گفت ن من خونم ت بیا اینجا گفتم من باید فورا برم WC بعدش میریم حالا اومد اینجا گف سریع برو بیا بریم گفتم یکمی بیا حالا من واقعا درد دارم یکمی بهتر شم میریم راهشو گرفت رفت گف هر موقع سیر شدی از درد و استراخت میای ؛)
من چی بگم ؟ واقعا دوستان حال روحی خوبی ندارم ؛))
واقعا درد دارم و خیلی سخت داره میگذره بهم ؛))