2777
2789

قرار گذاشته بودیم بریم نهار بیرون باهم 


من سه هفته اس از نردبون افتادم کمر درد گرفتم و سرگیجه گرفتم ، رفتم دکتر گفت باید استراحت کنی به مرور خوب میشی و اینا ، منم گقتم اگر خوب شدم میام 

باهم کلاس زبان میریم و همسایمونه 

بعد من کلاس زبانو میرم هرجور شده چون نرم عقب میفتم و با مسکن و اینا تحمل میکنم 


ولی چون حالم خوب نیست گفتم من نهارو نمیام چون حالمم خوب نیست اصلا و بهم مزه نمیده این تفریح 


ناراحت شده جواب پیام و اینامو سرسنگین میده 

بچه هم نیستیم ها من ۲۴ سالمه اون ۲۲ 

چیکار کنم مگه تقصیر منه خب حالم خوب نیست 

میگه تو کم میای بیرون با من 

وا خب خودت برو با بقیه دوستات 


 به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت ... غصه هم می گذرد ( سهراب سپهری )

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

آخه وقتی میبینه سر کلاسی به اشتباه فکر میکنه حالت خوبه، نکنه امروز قرار بوده شما حساب کنی پول رستورا ...

نه بهش گفتم که کلاس هم مجبورم 

نه بابا اتفاقا مهمون اون بودیم شیرینی نامزدیش بود 

 به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت ... غصه هم می گذرد ( سهراب سپهری )
نه بهش گفتم که کلاس هم مجبورم نه بابا اتفاقا مهمون اون بودیم شیرینی نامزدیش بود

ای بابا ببین کمردرد شما باعث شد هم دوستت قهر کرده هم یه ناهار مفت رو از دست دادی  

انشالله که حالت زود خوب بشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز