خواب دبدم تابستونع درای خونع مادربزرگم بازع خاله کوچیکم با بچش اومده همون پایین خونع خوابع چون دیواری حیاط خونع مادربزرگم کوتاهع ی سگ سیاه اومدع بود تو حیاط و وارد خونع شد بالاسر بچ کوچیک خالم من اززاون بالا اتفاقی بیدار شدم و داد و بیداد کردم سگع رفت بیرون تو حیاط
برقو روشن کردم ب خالم گفتم بالاسر بچت بود میگف دروغ نگو دروغ نگو دروغ نگو منم قسم میخوردم
خیلی خواب بدی بود😭😭😭💔💔یکی بگ تعبییرش چیع