من دیدم. خیلی مادرها حسودن
یکیش مادر خودم. به خانواده شوهرم گفت ما عروسی نمیخوایم بیان عروس تون را بگیرین ببرین.
جهیزیه اشغال و دست دوم و ناقص...
میخواست برام اجاق گاز بخره. گفت اول برای خودم بخرم.
رفت یک اجاق گاز پنج شعله نو برای خودش خرید.
بعد رفت سمساری یک اجاق گاز دست دوم میخواست برام بگیره. من التماس کردم گفتم مامان وسایل گازی خطرناکه. اون هم دست دوم و خراب.