حق با شماست
و عروستون متوقع هستن
چ توقعاتی دارن ،پیر زن بیاد کارای تورو انجام بده چقد پرو
خوبه گفتم حالا با شما نيست منظورم!😐😐
كلا زنداداشتم توقعش بي جاست و همينطور خيلي از خانماي اينجا ديگه بارها تو تاپيكا ديديم ديگه فلاني غذا نداد بهم فلاني سر نزد من حتي يك نفرم تو اطرافم نديدم اينجوري
عجب عروس خری دارین
من زایمان کرده بودم مادرم توخونه پیش پسرم بود زنگ زدم مادرشوهرش جمعه بود گفتم میشه بیایین من نمیتونم تو بیمارستان هی همراهم صدا میزنن گفت نه ما داریم میریم تفریح گفتم خب پس رقیه (خواهر شوهرم که ۱۸ سالش بود)بفرستین برگشت گفت ما نماییم زنگ بزن یکی پیدا کن
این حرف ناسپاسیه
من که نخواستم خودش خواسته بیاد حرف خیلی بدیه
هیچ کس وظیفه نداره هر کس هرکاری میکنه لطفشه
من سه ماهم بود رفتم قم برا مادرشوهرم خرید کردم تازه یه بچه کوچیکم داشتم مشاور بهم گفت ده روز اول بچه بزرگت تو و بچه دوم رو نبینه تا حسود نشه
به مادشوهرم اینا گفتم بزرگم بره پیش مامانم شما بیاید پیشم بمونید اون موقل گفتن باشه ولی نمیدونم چجوری به گوش شوهرم رسوندن که شری کرد که نذاشت هیچ کس پیشم بمونه ماه هشتم خواهرشوهر و دخترش یه فتنه ای کردن که بیا و ببیت وقتیم زاییدم مادرشوهرم هر روز زنگ میزد میگفت بیام یا کسی هست پیشت؟ یه روز میگفت صبحانه نخوردم حالم بده یه روز مسگفت بارون اومده .یه روز یه چیز دیگا بعدا فهمیدم رفته بوده مسافرت حتی نذاشت هیچ کس بیاد ملاقاتم ت. بیمارستان پنج روز بستری بودم بچه م تو دستگاه بود
چطور موقع کارای مادرشوهر میشه میگن مگه ما کلفتیم؟به ماچه؟ دوری و دوستی عروس وظیفه نداره
الانم‌مادرشوهر شما وظیفه نداره
مطمئنم عروستونم از اوناس که توقع داره و همش دنبال حرف و حدیثه
