2777
2789
عنوان

رفتار نامزدم طبیعیه

| مشاهده متن کامل بحث + 701 بازدید | 42 پست
طرف مثل برادرش بوده طبیعیه که داغ دیده باشه خودت بذار جاش همه که با فامیل سرد نیستن من شخصا اگه تو م ...

روی کل فامیل و خانوادش همینه 

کلی هم فامیل دارن

انقدر اسم پسر عم‌هاشو میاورد که صمیمین هیچ وقت اسم اینو نیاورده بود 


یعنی برای این اینه برای بقیه میترسم واقعا خودکشی کنه گناه من این وسط چیه 

غمگین نرین لحظه زندگیم  اونجایی بود که به کسی گفتم خداحافظ که دلم میخواست تمام عمرم کنارش زندگی کنم😊.                                                                             من انقدر براي زندگيمون جنگيدم كه فرصت نشد باهات زندگي كنم …………………رويا ١٢٠سابقم (سال ٩٨)كاربريمو از دست دادم 😭

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

با پسرخاله اش صمیمی بوده؟با رفتن به شهرشون و زندگی مشکلی نداری؟

انقدر که با بقیه پسر خاله ها و عموش صمیمی بود با این بود 


چرا عزیزم مشکل دارم من اینجا شاغلم 

شهرشون خودش میگه کوچیک و بی امکاناته 

من دگ نمیتونم اونجا کار کنم



غمگین نرین لحظه زندگیم  اونجایی بود که به کسی گفتم خداحافظ که دلم میخواست تمام عمرم کنارش زندگی کنم😊.                                                                             من انقدر براي زندگيمون جنگيدم كه فرصت نشد باهات زندگي كنم …………………رويا ١٢٠سابقم (سال ٩٨)كاربريمو از دست دادم 😭
چند سالش بود ؟

۳۷فکر کنم

غمگین نرین لحظه زندگیم  اونجایی بود که به کسی گفتم خداحافظ که دلم میخواست تمام عمرم کنارش زندگی کنم😊.                                                                             من انقدر براي زندگيمون جنگيدم كه فرصت نشد باهات زندگي كنم …………………رويا ١٢٠سابقم (سال ٩٨)كاربريمو از دست دادم 😭
معمولا افرادی که داغ نزدیکان اصلا ندیدن، تو اولین مورد اینطوری میشن و قدرت پذیرش ندارن. ولی باعث میش ...

نه تا حالا تجربش نکرده بود 

غمگین نرین لحظه زندگیم  اونجایی بود که به کسی گفتم خداحافظ که دلم میخواست تمام عمرم کنارش زندگی کنم😊.                                                                             من انقدر براي زندگيمون جنگيدم كه فرصت نشد باهات زندگي كنم …………………رويا ١٢٠سابقم (سال ٩٨)كاربريمو از دست دادم 😭

عجیبه ،آدمی که تو جو محیط قرار میگیره اصلا نرمال نیست ،رفته دیده اونجا نزدیکانش زاری میکنن ،ای کارا برای مهم جلوه دادن خودش و روابط فامیلی و مهربون نشون دادن خودشه.یا اینکه انقدر تحت تاثیر حرفای خانوادشه و اونا هم حتما گفتن بیا دوروز دنیا ارزش نداره از هم دور بمونیم داره شمارو آماده میکنه ببره اونجا.نمیشه به مردای ضعیف اعتماد کرد

چندتا نکته توش وجود داره

ایشون تنها توی تهرانه

چرا؟

ممکنه بحث کار باشه

اما ایا علت دیگه داره؟

شاید ایشون از چیزی فرار کرده

علت بعدیش میگید اگه کارش رو از دست بده مهم نیست

یعنی پس علت اینده و کار هم نبوده..

از طرفی تمام کاراشو ایشون میکنه

اگر ادمیه ک اشنا زیاد داره طبیعیه

اگر نه طبیعی نیست

این حجم ناراحتی شاید اولش طبیعی باشه

اما بعد از ی هفته دیگه باید سرد شدن رو از خودش بروز میداد

باید ب شما پناه میاورد برای ارامش پیدا کردن

برگشتن اونجا و این حال بد و در مجموع مابقیه ماجرا ، نشون میده احتمال زیاد یه موضوع دیگه اونجا هست ک ازش بی خبری..

اگر میرفتی اونجا توی مراسمات

روز تشییع و فرداش

حتما از حرفای دخترای فامیل چیزایی دستگیرت میشد..


انقدر که با بقیه پسر خاله ها و عموش صمیمی بود با این بود چرا عزیزم مشکل دارم من اینجا شاغلم شهرشون خ ...

پس باتوجه به اینکه ایشون ضعیفه و بدون در نظر گرفتن نظر شما میگه شاید برم شهرم تو بیا و بدون احترام به شما عقد را ۱ سال عقب انداخته بشین قشنگ در موردش فکر کن چیزی ولی نگو بعد ۴۰ نظرتو بهش بگو یا بگو نمیخوریم بهم یا چیزهایی که ناراحتت میکنه را بگو ببین چی میگه برای بار دوم اشتباهتو تکرار نکن

نه تا حالا تجربش نکرده بود

خوب من این قضیه رو تو چند نفر اطرافم دیدم. حتی تا پای طلاق از همسراشون هم پیش رفتن،  ولی بعد چند ماه نرمال شدن. جالبه تو داغ بعدی که طرف نزدیکترشون هم بود، خیلی عادی برخورد کردن. 

عجیبه ،آدمی که تو جو محیط قرار میگیره اصلا نرمال نیست ،رفته دیده اونجا نزدیکانش زاری میکنن ،ای کارا ...

منم از همین میترسم 


من مخالف مراسم گرفتن بودم کلا 

اما اونا مبخواستن مراسم بگیرن الان میگن بعد سالگرد 


از طرفی ما عقد نکنیم هزارتا چیز ممکنه پیش بیاد که فقط من اسیب میببنم 


اینکه یهو تغییر کرد دم از استقلال میزد و میگفت وابسته نیستم 

حتی خانوادشم میگفت فقط مرگشون نباشه 


الان میگه میای شهر ما زندگی کنی 

غمگین نرین لحظه زندگیم  اونجایی بود که به کسی گفتم خداحافظ که دلم میخواست تمام عمرم کنارش زندگی کنم😊.                                                                             من انقدر براي زندگيمون جنگيدم كه فرصت نشد باهات زندگي كنم …………………رويا ١٢٠سابقم (سال ٩٨)كاربريمو از دست دادم 😭
منم از همین میترسم من مخالف مراسم گرفتن بودم کلا اما اونا مبخواستن مراسم بگیرن الان میگن بعد سالگرد ...

به نظرم تجدید نظر کن ،یه عمر میتونی با این رفتارای دمدمی زندگی کنی؟هرروز یه تصمیم و یه فکر ؟شاید زود باور و دهن بینه که رفته نظرشو عوض کردن.

خب مشکل اینه اینا حق طلاق و میکن نمیدن الان بکه نمیریم اما بعد عقد بره من یا باز باید طلاق بگیرم یا ...

اره دیگه ببین تحملشو داری راه دور بری از خانواده جدا بشی یا نه اگه نداری بگو لاقل توی سند ازدواج قید بشه سکونت شهرخودتون بمونه مگر با رضایت خودت بخواین جابجا بشین

از آینده نمیشه خبرداشت ولی یهو دیدی انقدر همه چیزش عالی بود خودت زودتر راهی شهرشون شدی 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792