دیشب دعوا کردیم بهش گفتم هیچکس نمیتونه اخلاقتو تحمل کنه برای همینه که همیشه تنهایی نه خانوادت نه همکاران نه دوستات با هر کس ارتباط میگیره بعد از مدتی میزاره میره
بهش گفتم همه مثل من نیستن که اسیرت باشن و ازت دو تا بچه داشته باشن
بهش گفتم حالم از بیرون رفتن باهاش بهم میخوره
....
از دیشب رفته تو حالت سکوت و با هم حرف نمیزنیم
از یه طرف میگم کاش جلو زبونمو گرفته بودم از یه طرف میگم خوب شد که حرف دلمو بهش گفتم