من از ابتدایی میگم
بی سواد که حتی اسمشو بلد نبود بنویسه بعد راهنمایی ترک تحصیل کرد با یه پسری ازدواج کرد که خوشگل بود
اما زیاد اهل کار وفلان نیود اما بااخلاق هستن و خانواده هاشونو داره و خونه و ماشین و یه زندگی معمولی
زرنگه هم ادامه داد دیپلم گرفت خیاط شد یکم معروفه و مشتری داره ازدواج کرده با یه آدم معمولی
زندگی معمولی داره در کل
همین دیگه
البته بعضی ها بودن خدای شانس بودن
مثلا یه دختری رود تو مدرسه البته یکی دو سال تفادت سنی داشتیم
دختره یه خانواده کاملا معمولی داشت خودش درسش خوب نبود به زور ادامه میداد هیکلش خیلی زمخت بود قیافش هم خوشگل نبود تو دل برو نبود اخلاق هم معمولی
با یکی ازدواج کرد که پسره همه چی تموم بود