مامانم هر شب بخاطر این که تیزهوشان ششم به هفتم قبول نشدم باهام دعوا میکنه و میگه تو درس نخوندی فقط نشتی پای گوشی با این که هم از تابستون پنجم همنجور میخوندم و تست میزدم و تازه کلاس زبان هم میرفتم و کلاس تیزهوشان هر روز کل بدنم درد میگرفت
و مامانم ازم نپرسید چی دوست داری دوست داری چه مدرسه ایی بری من همه نمره های ششمم خیلی خوب بود ولی مامانم بازم میگه درس نمی خونی همش میگه جلو تر از معلمت بخون میام کاری که میگه رو بکنم میگه چرا داری این درسو میخونی یعنی هر شب دارم گریه میکنم نمیدونه چقدر بخاطر تیزهوشان خوندم ولی مامانم میگه چون قبول نشدی یعنی نخوندی مامانم معلمه زیست شناسیه دبیرستانه هرجا میریم به بچه هاشون میگه برین تیزهوشان و تجربی بخونید میگم مادر من کسی که این هارو دوست نداشته باشه که نمیتونه بره من دوست داشتم برم نمونه ولی مامانم گفت برا تیزهوشان بخون منم گفتم باشه نشستم خوندم یه پسر عمو دارم دو سال ازم بزرگ تره همش بازی میکنه و ول میچرخه ولی تیزهوشان قبول شد بعد مامانم میگه تو چیت از اون کمتره که قبول نشدی میگم خوب مادر من اون دوست داشته من که با اینکه دوست نداشتم ولی داشتم میخونم و همش تلاش میکردم ولی بازم جوابم اینه مامانم میخواد فقط بهترین باشم و اصلا به این توجه نمیکنه که من چه زجر هایی بین این سال ها کشیدم
ببخشید وقتتون رو گرفتم