گفتم دوساله داره از زندگیمون میگذره با اینکه شاغلم هیچ کمکی تو کارای خونه بهم نمیکنی با اینکه وقتشو داری میگفت من هزارتا مشغله فکری دادم همش فکر میکنم
هزار بار ازت خواستم گل بخری نخریدی
گفتم با اینکارهایی که میکنی کم کم داره علاقم بهت کم میشه
پاشد داد و بیداد راه انداخت گفت همینه که هست حال نمیکنی برو خونه بابات🙂