ازدواج عاشقانه بزرگترین خطای من بود

شاید برا وقتایی که مسافرتی جایی میرین بخواد سرکشی خونتونو بکنه....ما یه کلید خودمون گذاشتیم خونه عمه همسرم که تقریبا نزدیکن...گاهی پیش میاد مثلا خونه بابام شهر دیگه هستیم یهو دزدگیرمون روشن میشه دیگه اونا میان چک میکنن چیزی نباشه..‌‌.در این مواقع سیاست به خرج بده مثلا بگو خونه بهم ریخته اس من عادت ندارم خونه رو همینجور رها کنم بیام بگردم تو بروو من یه کم از کارا رو روبراه کنم اونوقت مجبور میشه وایسه کمکت

خیلی بدن اینجور شوهرا،خیلی،منم یکیشو دارم،۱۵ ساله خوب نشده

متاسفانه بعضی از آدما هنوز تو همون حال و هوای دوران مجردی شون هستن و نمیخان قبول کنن مسوولیت یه زندگی جدید رو دارن و هیچ توجه ای هیچ مشورتی هیچ نظر سنجی و هیچ حمایتی از طرف مقابلشون ندارن 

که اینم برمیگرده به خانواده شون و طرز تفکر و رفتارشون 

اوه تا دلت بخاد 

ببین تو تازه ازدواج کردی بجای ناراحتی تصمیم درست بگیر و با سیاست عمل کن مثلا در رابطه با کلید خونه یکی از دوستانم پدرشوهرش به زور کلید خونشون رو گرفته بود که اونم داشته باشه دوستم با سیاست عمل کرد خودش رو همش وحشت زده نشون میداد که همش حس می‌کنه یکی کلید انداخته تو در داره میاد تو آخرم شوهرش کلیدها رو عوض کرد به باباش نداد😂 بخدا با صبر و سیاست کار این پسرای بچه ننه تمومه

من تاپیکاتو دنبال میکنم یه چیزی که ازت فهمیدم مثل من قاطع نیستی با شوهرت ...باید یکم سیاست داشته باشی و قاطعانه رفتار کنی وقتی میخوای همه رو راضی نگه داری نمیشه عزیزم خودت رو در نظر بگیر با قاطعیت لگو‌ تا خونمو درست نکنم آروم نمیگیرم نه جایی میرم نه کاری میکنم قااااطع بزار یکم شوهرتم ازت حساب ببره اگه چهارتا حرکت درست کنی اون دیگه از خانواده کنده میشه و تو میشی همه چیزش 

دست خودته حالیش کنی الان مرد یه زندگیه

نه پسر دیروز

تازه از کجا معلوم اینکه با مامانش وابسته نبوده قبل ازدواجتون

فقط یه فیلم باشه؟

مردا با عقلشون کار میکنن و سر همین تو نقشه چیدن و رکب زدن از زن ها جلوترن