عروسمون برای منو نامزدم دعای سردی و جدایی گرفت و واقعا سردشدع بودم بانامزدم و باطلش کردم خوب شدم بنظرتون باید بااین عفریته چیکارکنم ؟؟عقرب دوسر اومده عروس ماشده اگ باز دوباره بگیره چه اینکه ازکجا فهمیدم قضیش مفصله
#ملی_گرا 💚🌱 آریایی پرست هستم ،من دختر ایرانم.... ایلدا هستم از نسل ارتمیس و نژاد بی همتای کوروش بزرگ😍 #درتکاپوی_آفرینش_دوباره خیلی جالبه ما فکر میکنیم هرچیزی که میبینیم یا حس میکنیم رو باید بگیم اما :ادب یعنی اندکی تأمل میان آن چیزی که من حس میکنم و آن چیزی که بروز میدم... (من کورش هخامنشی فرمان دارم که بر مردمان ملال نرود که ملال مردمان ملال من است و شادمانی مردمان شادمانی من.بگذارید هر کس به ایین خویش باشد.زنان را گرامی بدارید.فرودستان را در یابیدو هر کس به تکلم قبیله خویش سخن گوید.گسستن زنجیرها ارزوی من است.ما شب و شقاوت را خواهیم زدود و زندگی را ستایش خواهیم کرد.تا هست سرزمین من اسمانی باد) مستدام باد ایرانِ کوروش 🫶
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
روش های باطل کردن دعا و سحر از آیت الله بهجت رو گوگل سرچ کن
بهترین و مطمئن ترین کار
بعدشم حرز امام جواد داشته باش
و چهار قل داخل منزل
چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤
مرسی عزیزم اما حرز قوی نیست دعانویس بهم گفت که با اب منی مرد به خوردت داده
با آب منی یه مرد؟؟؟؟ به خورد شما داده؟🤢
چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤