اگر نخواهید پدرتون جلو خانواده همسرتون شغلش و ب نمایش بزاره کار بدی کردید خوب مهم نیست شغالش چیه اما اگر ازش بخواهی فقط شغلشون و نمایش نزاره یعنی جلوی اونا کارنکنه اما باز پدر بی تفاوت باشه ایا حق دارم ازش ناراحت بشم
قبول کنیم که همه مثل نامزد شما به قضیه نگاه نمیکنن بعدم شاید مشکل شما راه حلی نداشته اما پدر استارت ...
باشه حرف شما متین..ولی قبول کن خانواده ی شوهرش اگه ادمای پخته و بااخلاقی بودن شغل پدر عروسشونو نمیزدن توی سر عروسشون..که بنده خدا باباش کار غیراخلاقی نکرده...کاش ذرهای مادرشوهرش اینا عقل داشتن و انسانیت داشتن..اگه خانواده ی همسرش برای عروسشون ارزش واحترام قائل بودن اینجوری رفتار نمیکردن قبول کن واین مسئله که حل بشه مطمئنا یچیز دیگهای رو میکنن بهونه و عروس شونو آزار میدن من همینجا قول میدم که اونا به رفتاراشون ادامه میدن
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
باشه حرف شما متین..ولی قبول کن خانواده ی شوهرش اگه ادمای پخته و بااخلاقی بودن شغل پدر عروسشونو نمیزد ...
اونا چیزی نگن چرا باید دید اونا نسبت ب خود کوچک کنم وقتی میتونی دخترتو سرفراز کنی چرا نشون بدی بابای عروست داره ب خاطر یک لقمه نون سرگوچه دخترش جون میکنه
نمیدونم ب خدا انکار براش مهم نیست میگه نمیام باز میاد من وعذاب بده
ای جاان اولا که سعی کن مادرشوهر و جاری متوجه ناراحتیت نشن و نقطه ضعف دستشون نده و بگو آره خب شغلشون سیاره و عجیب نیست اومده اینجا یا بگو عه کی اومد کاش میدیدمش و کارش داشتم و ... عادی و ریلکس و با افتخار بگو
ولی مادرتو ديدی بگو که یادآوری کنه ترجیحا سمت شما نیاد و کمی معذبی
لطفا اول طرز فکرتو عوض کن بعد به فکر ابروت پیش خلنواده شوهرت باش...شاید خانواده شوهرت اونقدرا هم بی ...
شاید متوجه منظورم نیستی ببین فکر کن شما امشب تو خونت شام نداری گشنه میخوابی پس بری به همه فامیلا بگی من گشنه خوابیدم هر کی تحقیرکر د میزنم دهنش عاقلانش این پس ب کسی نگی دیشب گشنه خوابیدی و خودتو گوچک نکنی چرا نقل مجلس بشیم
[QUOTE=353413146]چ دلیلی داره خودمون و نقل مجلس کنیم وبعد بزنیم دهن مردم فقط راه چاره هست[/QUOT. فکر میکنم این فکر و حس آزاردهنده رو از سرت خالی کنی. ااستارتر دنیا همونقدر که بی ارزشه همونقدر هم قدرت داره. این فکر شما ناشی از غروره و این دنیا نقطه ضعف شما رو فهمیده اونقدر میکوبوندت که این روزا میشه بهترین روزای عمرت
اونا چیزی نگن چرا باید دید اونا نسبت ب خود کوچک کنم وقتی میتونی دخترتو سرفراز کنی چرا نشون بدی ...
بحث سربلندی نیست اینه که اگه ادمای عاقلی بودن چیزیی به شما نمیگفتن.قبول کن.میدونم ناراحت میشی ولی دفعه ی دیگه یچیز دیگهای رو بهونه میکنن و ازارت میدن..اگه پخته وفهمیده بودن قبول میکردن که هر ادمی از یه راهی برای خانوادش روزی میبره و مهم اینه که از راه درستش باشه...حالا بقول دوستمون به مامانت بگو که به بابات بگه که دیگه محل اونا نره دیگه...ولی قسم میخورم که خانواده ی همسرت هردفعه یچیزیی رو میکنن بهونه و تورو آزارت میدن.میدونم ناراحت میشی ولی حقیقتو گفتم...ان شاالله بزار مادر بشی حرفای امشب منو با گوشت و استخون میفهمی.الان من هرچی بگم یجور دیگهای جبهه میگیری و ناراحت میشی. من ۳۷سالمه دختر.بزار مادر بشی خودت اون موقع میفهمی من چی گفتم.من دختری ام که بی اندازه سردو گرم این دنیا و زندگی رو کشیدم.بی اندازه توی تلاطم و فرازونشیب و پستی وبلندی های این دنیاوزندگیمو کشیدمو دیدم پس خوب میفهمم چی دارم میگم وبه حرفایی که بهت گفتم ایمان دارم فقط همهی اینایی که گفتم بهت ثابت مبشه