سلام خونه عموم رفته بودیم شام بعد عروسشم بود درسته بچه شیر خاره داشت ولی همش برای اینکه بهش کار نگیم بچه خواب بود ولی با این حال هی میرفت هی نازش میکرد بیدارش میکرد 😑
بعدم که داشتیم ظرف میشستیم گفت بیا کمک .
مادر منم انقدر رک هست که یک دفعه گفت خب بیا ظرف بشور اونم با اینکه تو آشپز خانه به اون بزرگی فقط دونفر بودند گفت شلوغه جا نیست بیام😒😅