دوستم تعریف میکرد
که پسر عمه ام عاشق خواهرمه
گفت الان ۵ ساله خون ما رو تو شیشه کرده و خواهرمو میخواد پسر عمه امم مشکلی نداره و ما همگی خیلی دوسش داریم
اما هم هرکاری میکنیم خواهرم راضی نمیشه
میگه من با این آدم ازدواج نمیکنم اگر بمیرم
به دلم نمیشینه هرکاری میکنم ..
(خلاصه دوستم گفت سلمان تو سریال نون خ که چجوری پاپیچ شیرین بود این صدبرابر بدتره البته پسر عمه ام از لحاظ ظاهری و شخصیت و عقل مثل سلمان نیست فقط این ویژگی کوتاه نیومدن از دختر مورد علاقه اونا شبیه همه)
خلاصه دوستم گفت پسر عمه ام هی میگه این دختر زن منه و خواهرمم وقتی این جمله رو میشنوه قصدش اینه پسره رو بکشه..گفت دیگه اینقدر پسر عمه ام پاپیچ شدن و گفت این خانم زن منه دعوا شد
بیشتر دعوا هم بین خواهرم و پسر عمه ام بود
خلاصه گفت
بزرگان فامیل جمع شدن این دعوا کش پیدا نکنه و شر نشه
خواهرمم آوردن با پسر عمه ام که نصیحت کنن و این حرف ها
خلاصه گفت
پسر عمه ام تو اون جلسه که خواهرم و پسر عمه ام و دوتا از ریش سفیدان بودن گفته؛
گفته زن و شوهر دعوا میکنن عادیه منم نمیخوام کش پیدا کنه..
همینو که گفته خواهرم اینقدر غصه خورده گریه و خنده رو چند روزه قاطی کرده