من شوهرم چندین باربهم خیانت کرد
حتی جنسی
وبخشیدم و بهش فرصت دادم چندبار رفتم قهر و برگشتم
ولی بعد یمدت بازم یچیز مشکوک میدیدم
دیگه بار اخر نتونستم تحمل کنم و زندگیمو ول کردم وبه پدرم گفتم
باشوهرمم هماهنگ کردیم واومدم چندقلم از وسایل بزرگی ک جهیزیم بود وخریدم و بردیم ودیگه چیز اضافی نبردم
و رفتم مهریمو گذاشتم اجرا شوهرمم اومد بچه ۵سالمو برد
از همون موقه شوهرم به همه میگه ک خونمو خالی کردن و همه وسایل و بردن ومن هرچی میگم فقط همین چند قلم و بردم میگه نه روز قبلش یا بعدشم اومدید بقیه وسایل و بردید
پول نقدم توخونه داشتم دزدیدید
تعجب میکنم یعنی داره واقعا دروغ میگه ؟یعنی ندیده بقیه وسایل توخونن
منم مهریمو ک اجرا گذاشتم ماشینشم توقیف کردم
بدتر داغون شده
بهم پیام داده بود که من برات بد نبودم
تو منو بازی دادی
و وسایل خونمو بردی و اشتباه بزرگی کردی ته این مسیر طلاقته گفتم مسیریه که خودت انتخاب کردی گفت من جدای و انتخاب نکردم گفتم خب خیانت کردی منم مجبور شدم برم
گفت خیانت نکردم
(حالا خوبه من مطمئن بودم خیانت اخرشو که زن سوارکرده شماره گرفته بود)
خلاصه بهم گفت من طلاقت میدم زن میگیرما(حس کردم میخواد منو بسوزونه)
گفتم انشالله ک موفق باشی
همشم فحش وتوهینای بدی میفرسته برا بابام و ادعا داره پدرم زندگیشو خراب کرد چون میبینه پدرم پشتم ایستاده و کارای دادگاه و همه چیو خودش انجام میده و جهیزیمم پدرم برد از پدرم کینه گرفته
وخیلیم به پدرم فحش میده وپدرم ساکته ازش
خونواده شوهرمم همش منو مقصر میدونن و خیلی حرفای بدی بهم زدن که دلمو بشکونن
الان بااین اوصاف یعنی واقعا من مقصر بودم؟؟