2777
2789
عنوان

اولین خواستگاری که باهاش حرف زدم

376 بازدید | 29 پست

من کلا با مردی در باره ازدواج صحبت نکردم جز یه مورد 

اونم اجبار و ترس از آبرو بود بیشتر با اینکه مورد خوبی محسوب میشد ولی وقتی حدود یکساعت حرف زدم مدام به گوشی به ساعت اتاقم نگاه میکردم حتی نتونستم سرمو بالا بیارم ببینمش از قیافش خوشم نمیومد بقیه گفتن قیافه خوبی داره ولی نظر من اصلا نبود 

سر مسئله درس و کارم اون منتفی کرد خواستگاری رو و من واقعا غرورم نابود شد جلوی خانوادم همش توهم میزنم شاید قیافه خوبی نداشتم یا رفتارم درست نبود

 خودشم وضعیت مالی خوبی داشت و از نظر تحصیلی هم بالا بود و کلا سطح کلاس اجتماعیمون بهم میخورد با این حال خانواده ما خیلی اسم و رسم بیشتر دارن و بدبختانه مدام میبینمش 

الان جوری شده دیگه متنفرم از صحبت کردن درباره ازدواج

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

اصلا از این فکرا نکن.  من کارمندم ماشین دارم اوضام خوبه قیافه و هیکلمم خیلیا تعریف میکنن ازش و تو محل کارمم پیشنهاد داشتم زیاد. ولی از این موردام بوده ک طرف میومده حرف میزده کنسل میکرده بعضیا اصلا معلوم نیس چی میخوان

بابا این ی تجربه بود 

یاد میگیری سری بعدی نفر بعد ک اومد چطور رفتار بکنی ک اشتباههات قبلی رو نداشته باشی

و خب خواستگاری همینه شرایط و دو نفر میگن و خ تصمیم میگیرن اصن ربط ب ظاهر نداره همه چیز که شاید چیزای دیگ بوده شاید اصن با احتیار خودش نیومده خواستگاری چرا همه چیو منفی از جانب خودت میبینی

اصلا از این فکرا نکن. من کارمندم ماشین دارم اوضام خوبه قیافه و هیکلمم خیلیا تعریف میکنن ازش و تو مح ...

بعدا فهمیدم پسره افسردگی داره 

جایی کار میکنه که بابای خودم رئیسه

بابا این ی تجربه بود یاد میگیری سری بعدی نفر بعد ک اومد چطور رفتار بکنی ک اشتباههات قبلی رو نداشته ب ...

مدلم اینجوریه که بدترین فکرارو میکنم

نه اجباری براش نبوده بهش معرفی کردن منو 

و هردو هم امادگی نداشتیم وسط امتحانای وحشتناک ترم بود 

بعدا فهمیدم پسره افسردگی داره جایی کار میکنه که بابای خودم رئیسه

اوه بیخیال با ادم سر حال و شادش ازدواج میکنی ی مدت بعد افسردگی میگیره ادم این ک از اول افسرده بود.  

مدلم اینجوریه که بدترین فکرارو میکنمنه اجباری براش نبوده بهش معرفی کردن منو و هردو هم امادگی نداشتیم ...

ببین عزیزم باید به دل طرف بشینی وهمچنین اون طرف به دلت بشینه اینکه تو معیارهای اون طرف رو نداشتی دلیل برضعف داشتن تو نیست حتی ممکنه بعدها ببینی باکسی ازدواج کرده که حتی انگشت کوچیکه ی تو نشه ولی برای سلیقه و معیارهای اون آقا کاملا مناسب باشه واین چیزی از ارزشهای توکم نمیکنه 

درست نیس به ساعت نگاه کنیادب حکم میکنه

انقدر فرشو میزو نگاه کردم گردنم گرفت 

بعدم از یه جایی به بعد فقط میخواستم فرار کنم 

خیلی طول کشید حرفم نداشتیم رومم نمیشد به مامانم بگم بیاد چون داشتن حرف میزدن با مادرش

اوه بیخیال با ادم سر حال و شادش ازدواج میکنی ی مدت بعد افسردگی میگیره ادم این ک از اول افسرده بود.

به خاطر اینکه تقصیر خودشه سمت شغلی اومده که مناسبش نیست هی میخواد از این شاخه به اون شاخه بپره به نظرم ادم باید روی یه چیز ثابت و محکم باشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792