من یه پسر خاله دارم که بخاطر یه موضوع مسخره که مسبب اصلیش خودش بود با پدرم قهر شد.. چند روز پیش من و بابا رو دید سریعا پشت کرد و رفت و اصلا سلام نکرد....بابام ۱۰،۱۵ سال ازش بزرگ تره...حالا بابام امشب سر سفره گفت من باش قهر نبودم اون قهر شد.مامانن گفت عه بخدا قهر نیست روش نمیشه اصلا اینطور آدمی نیس..گفتم مامان نپوشون رفتارش رو زنش چرا به من اخم کرد؟گفت عه زنش بچس سنی نداره عقلش نرسیده...بابامم گفت بزار بش زنگ بزنم بگم تو جا پسر منو داری چرا میخوای با من قهر باشی من که قهر نیستم...مامانمم گفت آره بخدا خوشحال میشه اون جوونه خامه خواهرمم خوشحال میشه
من گفتم بابا ب حرف مامان اصلااااا توجهی نکن...اون فقط داره رفتار خانوادش رو مث این ۲۰ سال میپوشونه.اون کوچیک تر بوده...به تو بی ادبی کرده...تازشم اون طلبکاره...خودتو سبک نکن..بابامم گفت راست میگی اون تو اون قضیه مقصر بود و این رو همه میدونن پس من باید طلبکار میبودم....زنگ نمیزنم تا سبک نشم..از این طرف مامانم گفت فتنه نشو بزار دوستی کنن..منم گفتم تو دخالت نکن