سلام خانم ها قضیه ازین قرار ک حقوق پنج روز میشد من و پسرم تو تخت خواب بودیم ک یهو خودش پسرم تو بغلم سفت کرد و با دستش به سمت حموم خونمون اشاره میکرد بچم یجوری شده بود چقدر براش دعا خوندم و بغلش کردم ولی ازون روز به بعد کلا ترس تو وجودش نمک هم برای سوزاندم اصلا فرقی نکرد فقط میگ منو بغل کن دستم بگیر نرو جایی ی جوری خودش دوست داره نزدیک من کنه اینجوری نبود اصلا پسرم ۱ سال و ۶ ماهش چیکارش کنم خیلی نگرانم😭
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
به من چه دادید ، ای واژه های ساده فریب و ای ریاضت اندامها و خواهش ها ؟ اگر گلی به گیسوی خود میزدم از این تقلب ، از این تاج کاغذین که بر فراز سرم بو گرفته است ، فریبنده تر نبود ؟...
ولی نه خودم نه خونواده باور نداریم و مامان میگفت کارتون زیاد دیدی چیزی نیست. منم دیگه کم کم ندیدم. شما به اون تصورش واکنش نشون نده، طوری رفتار نکن انگار واقعا چیزیه درست میشه
تو این سن خیلی از بچه ها به خاطر صدای آب که توحموم میپیچه میترسن شاید هم درحموم باز بوده وبرقش خاموش بوده ترسیده در حمومو ببند حتی ممکنه از مگسی که داره پرواز میکنه هم ترسیده باشه
هیچ اتفاقی،اتفاقی،اتفاق نمیافتد☘️صبر اوج احترام به حکمت خداست