۶سال پیش سال اواخر سال ۹۷دیدمش💔۲۱اسفند سال ۹۷ باهم اوکی شدیم جونمونو برای هم میدادیم کات و اشتی داشتیم ولی تاحالا یک بار یک ماه بدون هم نبودیم یک بار بهم دست نزد تا اینکه خواستیم ازدواج کنیم هیچکدوم از عضای خانوادش موافق نبودن😭😭اون گفت نمیخوام باهات بازی کنم هرجوری شده باید تمومش کنیم از دیشب ۱۰حتی پلک نزدم🙂حالم خیلی بده مطمئنم اونم حالش خوب نیست
چطوری خودمو سرگرم کنم😭یادم بره یکم باهپ بزرگ شدیم ما😭😭عکسامونو میبینم و خانوادشو نفرین میکنم😭💔حتی گریه نکردم نتونستم
روم نمیشه به هیچکی بگم همه میدونن ما باهمیم همه😭کمکم کنید هرچی راهنمایی و نصیت دارید بکنید🙂