2777
2789
عنوان

از دست نوزادم هرشب گریه میکنم

| مشاهده متن کامل بحث + 471 بازدید | 37 پست

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

روزا در حد چرت خیلی کوتاه

طفل معصوم خواب نداره که 

چیزی اذیتش نمیکنه؟؟

شاید کولیت داشته باشه 

گریه بی وقفه میکنه؟

✨ ️ خدا چه قشنگ میگه: اگر عالم و آدم مخالفت باشن! فقط کافیه من بخوام... میرسونمت، مطمئن باش✨️        🚫آقایون درخواست ندن.ریپمم نزنن🚫

یه ماه

عزیزم بچه تا چهل روز یا گاهی اوقات بیشتر همینطور من خودم دخترم تا چهار ماه خواب نداشتم شبها روزها خواب بودیم شبها بیدارقدیمیا میگن روز و شبش جون بچه گم میکنه اینطوری و اگر کولیک داره و گریه زیاد میکنه اونم تا چهار ماهگی طول میکشه تا خوب بشه خودت چیزهای نفخ دار نخور اگه خوردی هم عرق نعنا بخوری به بچتم عرق نعنا با آب جوشیده سرد قاطی کن اندازه یک قطره چکان بهش بده زیاد ندی چون هنوز کوچیک  اگه مشهدی بهت یک دکتر معرفی میکنم البته اگ کولیک داره ک نمی‌خوابه و گریه زیاد میکنه اگ نه روزها خوابه شبها بیدار اون باید صبر کنی تا درست بشه گلم

🥀اگه قادر بودی حلش کن نبودی رهاش کن ولی با دغدغه زندگی نکن... 🥀
نه

اخی خیلی سخته واقعا منم ۵سال پیش همین شرایط داشتم با این فرق که دوتا بچه مدرسه م داشتم بلید اونارو هم نگهداری میکردم


منو تو ، تو کلبه وسط یه جنگل یه روز بارونی بوی نم خاک جنگل صدای آواز پرنده ها سردمونه آتیش روشن کردیم و از خاطراتمون میگیم   
زیر سینه فقط

اینجوری عادتش نده همون شیر زیادی باعث میشه نفخ کنه و دل درد میشه نمی تونه بخوابه بچه اگ زیر خشک باشه شکمش سیر و دل درد نداشته باشه راحت می‌خوابه  فدات شم

🥀اگه قادر بودی حلش کن نبودی رهاش کن ولی با دغدغه زندگی نکن... 🥀
اخی خیلی سخته واقعا منم ۵سال پیش همین شرایط داشتم با این فرق که دوتا بچه مدرسه م داشتم بلید اونارو ه ...

چجوری با نوزاد بچه هارو میبردی مدرسه؟ 

فقط 33 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
چجوری با نوزاد بچه هارو میبردی مدرسه؟

بچه ها سریس داشتن ولی اینکه تا صبح بیدار بودم و صبح ساعت شش باید بچه هارو می‌فرستادم مدرسه صبحانه ناهار خونه 

واقعا انرژی زیاد میخواست که من داشتم 

منو تو ، تو کلبه وسط یه جنگل یه روز بارونی بوی نم خاک جنگل صدای آواز پرنده ها سردمونه آتیش روشن کردیم و از خاطراتمون میگیم   
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792