وای اره دوست شوهرم خییییلی ندار وبدبخت بود هیچی هیچی نداشت زد ویه دخترو با چرب زبونی عاشق خودش کرد تک فرزند باباش میلیاردره حالا خانمش خاکی ولی امان ازخودش یعنی دیگه سلاممون نمیکنه البته هنوز با شوهرم دوست وصمیمی هستن چنان کلاس میزاره مثلا اومدیم دور هم دعوتش کردیم فقط خودش بود کباب کردیم نشست سر سفره با چنگال دودونه کباب خورد ورفت عقب یا اولین بار که دعوتشون کردم بعد ازدواجشون سنگ تمام گذاشتم سه جور غذا وسالاد وترشی وژله چند مدل یه کفگیر خورد ورفت عقب چس کلاس میزاره حالا قبلا مجرد بود دعوتش میکردیم بخدا سفره رو میذاشتی میخورد میگفت فقط گوشت خالی میخورم نون تو خونه خودمون زیاده