شمام از این مادرشوهرا دارید

بنظرم میتونی کارش و تلافی کنی. رفتی خونشون یا اومد خونتون یه وسیلتو بزار یه جا نزدیکش بعد بگو وای نیست گم‌شده

خدا حفظش کنه مادرشوهرت رو....باریک الله به تو که عروس خوبی هستی براش و قدرشناسی ....کیف میکنم همچین مادرشوهرایی رو میبینم.خدا برای هم نگهتون داره تا آخر همینجوری بمونین

مادرشوهر من معتقده من بی کلاس و دهاتیم و اونا باکلاس و پولدار

چندساله ازدواج کردم تا حالا یه ناهار و شام دعوت نکرده سالی دو سه بار میریم یه کم میشینیم و میایم

خونش هم اکثرا ناهار و شام مهمون داره و شلوغه اما چون من دهاتی و بدلباسم منو قاطی فامیل خودش نمیکنه

ههععععی ...کی می‌خوان بفهمن انتخاب پسرشون هستی و همینکه زندگی خودتون رو دارین ...همون بهتر رفت و آمد نکنین.

کاش آدما یکم با هم مهربون تر بودن ،کاش انسانیت داشتن 

راستش حرفاش دیگه برام بی اهمیت شده 

الهی فدااااات مهربون🐣❤ من ۱۲ ساله عروس این خانواده هستم باور کن بااور کن حتی یکبار بهم بی احترامی نکرده ،یبار نشده بیاد خونم و قبلش زنگ نزنه!!  سالهای اول تو یه ساختمون بودیم هروقت با همسرم بحثم میشد میدوویدم خونه پدر شوهرم مادرشوهرم، دفعه سوم که اینکارو کردم گفت شرمنده نمی ذارم بیای تو باید بری تو خونه خودت و همین الان حلش کنی، همونجا یکمم گوشمو تکون داد،😂😁( ببین چقدر عقل و شعور، باور کن ازون موقع دیگه بحثممم نشد با همسرم، آدمی خوب رو اگه ببینه همیشه میگه 

یه بار جلوی همسرت بگو ما برداشتیم

من قبل حاملگیم میفهمید پریودم دستشو میزاشت رو شکمم که مثلا نگرانمه ....گهگاه غذا میفرستاد..توی همین نی نی سایت چقدررررر ازش تعریف میکردم میگفتم شانس آوردم ...مادر ندارم مثل مادرمه . 

از وقتی حامله شدم زمین تا آسمون تغییر کرد،دیشب اومده میگه نخودی چیکار داره بیاد توی این دنیای کثیف😳خب این حرف یعنی چی .

کل سیسمونی رو‌خواهرم کمک کرده به شوهرم ...اومده اتاق بچمو نگاه می‌کنه میگه چند خریدین فلان چیز رو .. شوهرم گفت فلان قیمت ..میگه یدونه خاله داره چرا تو بخری 

زنیکه تو‌ یدونه ش.ورت برای بچم نخریدی ....اومدی گفتی خبر حاملگی دادی شیرینیش کو ،برام انگشتر طلا بخر ...یعنی بقران قسم دهنش بازه فقط ،خودش هیچی هیچییییی،فقط سرشو کرده توی زندگی من و انتظار بیخود داره ،شوهرم بهش یه تومن شیرینی داد با همون پول اومد کنارمون یه تومن ساک بچه خرید ..بازم بقران تشکر کردم ،برگشت گفت پول خودتون بود

خدا نکنه ...🫂♥️

باریک الله بهش ...خانم فهمیده ای هست ..خدا برای هم حفظتون کنه ،اینجور آدما دور آدم باشه ،ادم دلش قرص میشه .

وقتی آدم نخاله دورت باشه اونم شهر غریب دهنت سرویسه.

خدا خودش بهم رحم کنه ،زودتر جدا بشیم بریم سر خونه زندگی خودمون

فدایت❤

چرا چی شده؟ تو یه ساختمونی باهاشون؟ بیشتر توضیح بده گلم اگه میتونی

اها بالا خوندم

[QUOTE=352448123] فدایت❤چرا چی شده؟ تو یه ساختمونی باهاشون؟ بیشتر توضیح بده گلم اگه میتونی 

اره گلم ...توی یه ساختمون هستیم ...

خیلی اذیتم از دستش ...مخصوصا توی دوران بارداریم ...یعنی یه کارایی می‌کنه...سیصدبار گفتم برق قطع میشه من لخت میخوابم درم رو نزن..(چون خیلی گرماییم) ...لامپا خاموشه یعنی من خوابم دارم استراحت میکنم ...در میزنه میگه پاشو نخواب ...میگم من شبا خواب ندارم حالم خوب نیست سه ساعت غروبا میخوابم میگه حوصلم سر رفته ..اومدم بیدارت کنم ....در رو باز نمیکنم بقران دستگیره رو کم مونده بود بشکنه ،میگه باز نکنی کلیدساز میارم .دیگه بخوام از این کاراش بگم فشارم میره بالا.

اینکه گفت چیکار داره بیاد تو این دنیای .... رو دوس نداشتم ، این همه امید و ارزویی که یه مادر داره رو با یه کلمه ب گند می کشه! من حس میکنم از نوع گفتنت و تعریفت که یه اختلافی باید باشه و یا بهش خط میدن ، آخه این چیزا رو وقتی میگن یا نوع خریدی که گفته یه خاله داره( اینا میتونه از حسادت باشه، بعد میگیم آخه حسادت به چی؟؟؟؟؟ یا انگار از شما بد بهش میگن یا حرف کسی جابجا میکنه ، همه ی اینا رو دقت کن 

باز نکنی کلید ساز میارم😳😂😂 باورم نمیشه آخه چراااااا

[QUOTE=352448525] اینکه گفت چیکار داره بیاد تو این دنیای .... رو دوس نداشتم ، این همه امید و ارزویی که یه مادر داره رو .. 

نمیدونم دردش چیه ...خیلی دلم شکست بابت حرفش ..چون احتمال زایمان زودرس دارم 

خودش افسردگی شدید داره ..قبل حاملگیم باهم خیلی می‌رفتیم بیرون خیییییییلی ،میگفت دستت درد نکنه تو منو مجبور میکنی بیرون رو ببینم ..باهم می‌رفتیم بستنی میخوردیم ..خیلی بهم می‌رسید ....از وقتی حامله شدم گیر داده به من ،میدونم افسردگی شدید داره ولی صبر منم حدی داره من خیلی بقران مراعات حالشو میکنم ...از بس بهم انگ زد که تو فقط استراحت میکنی بچه باید جاش سفت بشه منو میبرد بیرون به کمرم میزد لکه بینی افتادم بخدا ....دیگه دید چندبار گفت بیا بریم بیرون گفتم نه ،اذیت هاش شروع شد ،حرفاش ،بی محبتی هاش...نمی‌فهمه شرایط من با قبل فرق داره ...یعنی با این شکم یکم لفت بدم در رو براش سه ثانیه دیرتر باز کنم در رو از جاش میکنه