دیشب ۳صبج همسرم راهی سفری شد منم تا ظهری خواب بودم ساعتای ۱۲ تو خواب دیدم ک توتاریکی شب قله ی کوه منوهمسرم راه گم کرده بودیم همسرم با چراغ قوه داشت دنبال راه برگشت میگشت با پیاده بودیم ک افتاد تو دره کوه همسرم داد زد منم توخواب گفتم همسرم دیگه رفت برای همبشه از خواب بلند شدم
بچها دقیقا راس همون ساعت ۱۲ همسرم ی لحظه خوابش میگیده از جاده چپ میکنه ماشینش یهو ب خودش میاد و بخیر میگذره