ببین همه چی خوب بود ۵سال با هم بودیم
خانواده هامون سختگیرن
بیشتر تلفنی حرف میزدیم
گاهی همو میدیدیم
یبار خواستگاری اومد پدرم گفت فعلا شرایط مالیش خوب نیست
منم گفتم منتظرت میمونم که شرایطو درست کنی اونم اوکی همه چی عالی
این اواخر اون شروع به کار کرد
یکم سرد شد وقتی حرف میزدیم خمیازه می کشید
مثل همیشه نبود
ساعتایی که مشخص کرده بودیم گاهی نمیومد گاهی دیرتر میومد همشم میگفت کار داشتم
یه روز جمعه کلا غیبش زد
شبش پیام دادم کجایی ۱۲.۵زنگ زد
منم قهر کردم
۷روز بعدش پیش قدم شدم و معذرت خواهی کردم چون فکر کردم تند رفتم
بازم دو هفته خوب بود
چن روز پیش بهم قول داد کارشو کنسل میکنه و اخر هفته یه روز میاد دیدنم
شب قبلش زد زد که ببخشید عزیزم بهم اجازه نمیدن(در حالی که کارش اینقدر مهم نیست)
منم گفتم یا اینکه فردا بیا یا کلا برو پشت سرتم نگا نکن
اونم نیومد
اخر شب یه زنگ کوتاه زد که جواب ندادم
روز بعدش انفالوش کردم اونم بلاکم کرد