ما روز عقدمون حلقه نخریدیم یعنی بابای من داشت میخرید نامزدم بودجه نداشت نشون خرید واسم بعد ش هعیی میگفتن تیکه مینداختن ک باابای توام بودجه نداشت برای خرید حلقه چند روز مادر شوهرم برگشته میگه ما نشون خریدیم شمام برای پسرم حلقه میخریدید ابجیمم رید بهش الآنم برگشتم گفتم برای عروسی میخایید حلقه بخرید بریم بخریم فردا پس فردا نگید ما بودجه نداشتیم نامزددمم برگشته میگه تو برو برای من بخر 😐😐😐میگم بیا بریم ساعت هامون بخریم میگه تو ۴ تومن بزار بقیش من بزارم بریم بخریم وایییی اعصابم خورد کردن این گدا صفتا تروخدا معیار اصلی ازدواجتون پول قرار بدید ن عشق ن دوست داشتن ب درد جرز لا دیوارم نمیخوره فقط پوووول پوووول
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بگیرش زیر مشت و لگدنه شوخی کردم😂خب باهاش حرف بزن بگو کارت زشته به نظرم به بلوغ عقلی نرسیده
حس میکنم با بچه ۱۰ ساله ازدواج کردم دهنم سرویس کرده بخدا البته سنی هم نداره واقعا ۱۸ سالش بود عقد کردیم من حس میکنم عقلم خیلی بزرگ تر از اینیه ک از من ۲ سال بزرگتره