سلام اه بعد از مدت دوسال بی همسری (فوت)شدن با دوتا بچه شرایط زندگی برام سخت شده بود تصمیم گرفتم ازدواج کنم با فردی تو کانال ازدواج تلگرام آشنا شدم و تما شرایطم رو گفتم که من کارگر هستم دوتا بچه دارم و یه خونه دارم و خلاصه همه چیز رو صادقانه گفتم ایشون هم قبول کردند و میگفتن من هم هدفم زندگی هست و مطلقه بودن دلیل طلاقش هم آفتابگیر شوهر قبلی اعلام کردند و از شرایط سختشون گفتن خلاصه قرار گذاشتیم که از شهرستان به منزلشون برم جهت آشنای و....خلاصه چه احترامی چه عزتی گذاشتن خودشون هم میگفتن خانواده من شوهر دوست هستند و در قرار بعدی دو فرزندانم رو هم بردم و ایشون بسیار با فرزندانم خوب بودند جوری رفتار کردند که متقاعدشدم که ایشون فرد مناسبی هست برای ازدواج و هیچ شرطی نداشتند تا وقت و زمان خواستگاری که گفتند فقط مهریه ۱۱۴ سکه باشه منم به ایشون گفتم این تعداد زیاد هست و گفتند شما با فردش زندگی نکردید از الان ترس از جدای دارید منم چون واقعا شرایط خوبی با بچه هام نداشتم قبول کردم که ای کاش اعتماد نمیکردم و با بچه هام همون زندگی رو ادامه میدادم هی هی خلاصه عقد کردیم و تا زمان عقد ایشون دستاشو ساق می زد بعد عقد با لباس راحتی که آمد دیدم دستاش جای خودزنی دارد و بر روی آنها تتو هم زده بود و جای زدن رگ دستاش هم بود سوال کردم که اینها چیه گفت شوهرم چون اعتیاد داشت این بلا رو به سرم آورده و ...
با هم قرار گذاشتیم بعد از محرم و صفر یه مسافرت بریم و زندگی رو شروع کنیم خلاصه یه هفته بعد عقد ایشون شروع کرد به بهانه گیری های الکی و مزخرف که چرا وقتی آمدی خواستگاری گل و شیرینی گرفتی چرا وقتی رفتیم حلقه بخریم به خواهرم تعارف نکردی یه تیکه طلا بخره و اینکه باید به مادرم شیر بها بدی در صورتی که قبل عقد اصلا این صحبتها نبود و ایشون چون مطلقه بودن شیر بها بهش تعلق نمیگرفت و خلاصه بهانه های که شرمم میشه بگم حتی لحن حرف زدنش عوض شد من خیلی مدارا کردم و با آرامی صحبت میکردم و جواب میدادم ولی ایشون دائم بهانه گیری میکرد و شرط میگذاشت تا یه روزی بهش گفتم من طبق قول قرارهای قبلی عمل میکنم که بعد از ۳۰ روز عقد مهریشو گذاشت اجرا و شروع کرد لاتی حرف زدن و تهدید کردن که فلان میکنم و .... وقتی اینجوری دیدم با هزار بدبختی شماره شوهر قبلیش رو پیدا کردم تماس گرفتم گفت من پدرش هستم باهاش حرف زدم گفت با شما میشوید چهار شوهر ایشون کارش اینه اول میات خوب خودشو جلو میده بعد که عقد رسمی صورت گرفت کاری باهات میکنه که بگی نمیخوام اونم بگه با ابروم بازی کردی این مبلغ رو بده تا جدا بشیم لا اله الا الله بخدای ازدواج واحد دارم راست میگم به جان دوتا فرزندانم حالا گیر کردم وکیل گرفتم اما هر کسی این متن رو میخونه برام دعا کنه افسرده شدم از زندگی سرد و نا امید شدم همه حسابهام رو بسته تنها خونه ای که با هزار بدبختی بدست آوردم توقیف کرده برام دعا کنید از این زن خلاص بشم بخدا پولی هم ندارم بهش بدم که خودم رو خلاص کنم یادتون نره محتاجم به دعاتون ممنونم