قبلا کسی رو دوس داشتم
پرستارم بود بعدا فهمیدم متاهله پیگیرش نشدم
برام سرم زد تو مچ دستم بعدش حالم خیلی بد بود ضربان قلبم رو 140 بود اومد سرم زد هی میگفت اوکی اوکی من فقط بغض داشتم میگفتم نه من من اوکی نیستم خیلی سرد برخورد میکردم جوابشو درست نمیدادم
سرمم تموم شد گفت حالت الان خوبه گفتم نه سرم دراورد از مچ دستم پمبه گذاشت محمکم دستمو گرفته بود چسب اورد ووو از عمد ایتقد دستام فشار میداد
اخه چرا دستمو فشار میداد میخواستم دستش پس بزنم
گفت بیا فشارت بگیرم مث پروانه دورم میچرخید 💔
گفت بیا اتاق احیا
رفتم سر تخت نشستم
اومد کنار خیلی نزدیکم گفت چته خیلی بهش فک میکنی گفتم کیییی گفت نامزدت 😐😐😐😐😐💔
من گفتم نه من نامزد ندارم فلان
گفت شوخی میکنم من کلا شوخم گفتم اها گفت خیلی رنگت پریده ضربان قلبت خیلی بالاست ولی نمیدونست قلب شکسته چجوری خوب میشه اخه
بعدش گفت نگام کن منم تا ساعت دو سرکار بودم قیافم یجوریه نگاش کردم دوباره سرم انداختم پایین
گفتم بچه داری گفت اره گفتم چندتا گفت دوتا منم گفتم داغ شونو نبینی گفت تو فلان بیمارستان هم کار میکنم
کارم داشتی دز خدمتم منم گفتم کاری ندارم میخوام برم گفت باشه 💔
اه زندگی چقد نامرده تورو بجای میبره ک هیچیوقت فک نمیکردی
میخوام از این استان برم دیگه
تا هیجوقت نبینمش 💔
کاش میگفتم امیدوارم برا بجه هات پدر خوبی باشی
🙂💔