۹ساله که این تصمیم رو دارم اما هربار میگم خب امشبو تحمل میکنم ببینم فردا چی میشه
الان بعد ۹ سال آنقدر پوست کلفت شدم میگم این که چیزی نیست من شبایی گذروندم که تحملش کار هرکسی نبود اینم میگذره غمشم رو غمهای دیگه تلمبار شه
اما روحمو خسته کرده با هر اتفاق کوچیکی عصبی میشم