من بین فامیلای شوهرم یکی از داییهاش بشدتتت خوبن هم خودش هم خانمش هم دخترش🙂
بین فامیلای شوهرم فقط با اینا خوب بودم تا چند وقت پبش پسرش که همسنه شوهرمه ازدواج کرد
منم تازه عروسم مادرشوهرم انقددددد منو اذیت میکنه دوتا جاریه دیونه هم دارم یعنی یه خانواده بشدت سمی که یدقیقه نمیتونم پیششون بشینم و از اولش از کارهاشون اخلاقشون ادبشون تعجب کردم و میکنم
پسرش ازدواج کرده وای این عروسو مثل تاج گذاشتن رو سرشون انقد رابطشون باهم خوبههههه خواهرشوهرش مهربونه بهش میگه ابجی هر لحظه کنار همن مادرشوهرش مثل رفیقشه پدرشوهرش صداش میکنه دخترم
بعد من....!فکر کنید برادرشوهرم انقد عقدیه مدام دنبال اینکه به من گیر بده🥲
امشب خیلی حسرت خوردم خیلیا کاش من عروسشون بودم