پدر و مادرم مظلومن البته خیلی باهم دعوا می کنن و برای هم زرنگن! اما کلهم مظلومن
من از اونا مظلوم ترم
تازه دارم اینارو متوجه میشم
مثلا سر مسافرت رفتن من رو می پیچوندن
البته گذاشته ها کذشته ادم باید الان رو بسازه
من چون خیلی اعتماد داشتم بهشون گاهی یک سری چیزا رو ندیدم
مثلا الان از خودم می پرسم واقعا اون خا ادما بالغ که ازدواج کزدن نمی فهمیدن من تو دعواشون اذیت میشدم🥺 وقتی کودک بودم
می فهمیدن اما بی ملاحظه بودن
منم همه چیز رو از بچگی یاد گرفتم تو خودم بریزم