یک سال و نیمه که عقد بستم شوهرم فوق العاده رفیق باز و دروغگو بود و یک سال اول با خانوادهاش همکاری کردم تا تغییرش بدم ولی تغییر نداد که هیچ تازه بدتر شد و هی از من فاصله میگرفت و میگفت تو شبیه مامانم شدی
تااینکه الان ۶ ماهه با خانواده شوهرم ارتباطم رو کم کردم فقط هفته یه شب میرم بهشون سر میزنم و الان در حال حاضر رابطهام با خود شوهرم خیلی خوب شده بود و فکر میکردم دیگه رفیق بازی نمیکنه دروغ نمیگه بین خودمون قرار گذاشتیم که فقط هفته یه شب بره پیش دوستش و تا به ۱۲ شب برگرده
تا اینکه امروز با مادر شوهرم زنگ زدم صحبت کردم و با بغض و ناراحتی گفت
خونه خودت نرو تا علی درست نشده
علی همون شب که بهت گفت مهمونی نریم
و کار دارم
دقیقا همون شب تا ۵ صبح پیش دوستاش بود
و چند شب پیش ساعت ٢ شب زد بیرون و ۵ صبح اومد خونه
معلوم نیست چکار میکنه
و با ما هم قطع ارتباط کرده
تا میایم باهاش حرف بزنیم
داد و بیداد میکنه و به شماربطی نداره
بهم گفت علی رو تا درست نکردید خونت نرو
آخه ما قرار شد آبان بریم خونمون
و گفت اگ علی درست بشه
من بهترین خونه زندگی و ماشین و بهترین عروسی روبراتون میگیرم
ولی فقط علی درست شه
به روی شوهرم بیارم یا نه
اصلا چکار کنم